حجت الاسلام والمسلمین آقای ابن الرضا از حاج آقای کشفی از خدمتگزاران بلند پایه حرم حضرت معصومه علیها السلام نقل کردند، که در ایام جنگ، شبی از شب ها گروهی از اسرای عراقی را به حرم مطهر کریمه اهل بیت آورده بودند،درطرف بالای سرحضرت میله هایی نهاده شده بود که اسرا در داخل میله ها ودیگر زائران در بیرون میله ها مشغول زیارت بودند. یکمرتبه دیدم که زنی از میان تماشاگران جیغ کشید وبلافاصله یکی از اسرا نیز جیغی کشید.معلوم شد که این اسیر از شیعیان عراقی بوده، که ارتش عراق او را اجباراَ به جبهه برده اند وآنجا به اسارت نیروهای ایرانی در آمده است.مادرش نیز به جرم شیعه بودن از عراق اخراج شده، به ایران آمده ،در قم اسکان داده شده، و به کلی از سرنوشت پسرش بی خبر مانده است. این مادر بیچاره، هر شب به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشرف می شده،به خدمت بی بی عرض می کرده: بی بی جان من پسرم را از تو می خواهم. آن شب نیز چون شبهای دیگر به حرم مشرف شده برای پسرش دعا کرده، به حضرت معصومه علیها السلام متوسل شده است که یکمرتبه پسرش را در میان اسیران دیده،بی اختیار جیغ کشیده پسرش نیز متوجه مادر شده، متقابلا جیغ کشیده واینگونه ازعنایات حضرت معصومه علیها السلام پس از سالها جدایی، چشم مادر با دیدن میوه دلش روشن گردیده است. پس از این رخداد جالب،توسط جمهوری اسلامی ترتیبی داده شد که این پسر از اسارت آزاد شده به کانون گرم خانواده برگردد.
صبح صادق
بازدید دیروز: 36
کل بازدید :429855
آشنایی با فرزندان رهبری [88]
عاشق واقعی شهادت [716]
گل حجاب عطر عفاف [2095]
نامه ای به بابای شهیدم [1225]
دست نوشته یک شهید [708]
عصر غربت شهدا ........ [556]
خاطرات شلمچه [1682]
نام آور گمنام [556]
مادر شهیدی از ژاپن [677]
وادی السلام عشق [1353]
آخر و عاقبت ظلم و فساد .... [451]
شهیدی که مادر خود را شفا داد [833]
به یاد شهید احمد کاظمی [1005]
بوی چفیه رهبر [823]
[آرشیو(21)]
زندگینامه شهید خرازی
شهید مهدی باکری
شهید بابایی
سابقه تاریخی جنگ
سجده شکر
بزم عشق
آشیان
الهـی
درد دل
اسراء
شفای روح
شهید بی سر
دل نوشته
نجوا با پدر
بهترین دوست من
آرشیو
آرشیو 2